رویکرد پاکستان به روند صلح افغانستان
نوشته: فرزاد رمضانی بونش
روزنامه asiatimes.com
برگردان: نسیم “نعیمی”
مذاکرات صلح با طالبان در نومبر سال 2010 آغاز گردید و بعداً در سال 2015 تلاشهای بیشتر در این بخش انجام شد. بعد از روی کار آمدن حکومت وحدت ملی در کابل، پاکستان و افغانستان تفاهمنامه را امضا نمودند که بر اساس آن اسلامآباد تعهد مینمود تا از تلاشهای صلح و آوردن طالبان به میز مذاکره حمایت کند. سپس در سال 2018، مقامات دولت امریکا و افغانستان چندین دور مذاکرات با طالبان را برگزار کردند اما هیچیک از این رویکردها مؤثر نبودند.
سرانجام، در ادامه فشارهای ایالاتمتحده امریکا بالای پاکستان و افزایش مشوقهای ارائهشده از طرف امریکا به طالبان، منجر به توافق صلح میان این گروه و ایالاتمتحده امریکا گردید؛ اما با توجه به مشکلات مربوط به روند صلح بین الافغانی، این سؤال بمیان میآید که پاکستان با چه رویکرد عمل خواهد کرد، و اینکه این عملکرد پاکستان در زمینه صلح در افغانستان کمک خواهد نمود و یا مانع آن خواهد شد؟
اهداف اصلی پاکستان درروند صلح افغانستان به شرح زیر است.
1. کاهش فشار ایالاتمتحده امریکا بر پاکستان
پاکستان بارها اظهار داشته که این کشور بزرگترین قربانی جنگ افغانستان است و این جنگ از سال 2001 تاکنون بیش از 120 میلیارد دالر برای اسلامآباد هزینه کرده است. از زمانی به قدرت رسیدن دونالد ترامپ، روابط پاکستان و امریکا به تیرگی گراییده و واشنگتن کمکهای اقتصادی و نظامی خویش را به پاکستان از اوایل سال 2018 قطع کرده است.
به نظر میرسد اسلامآباد در تلاش است تا نقش بیشتری در مذاکرات صلح با طالبان ایفا نماید و روابط خویش با ایالاتمتحده امریکا افزایش دهد. در حقیقت نقش مثبت و بیشتر پاکستان درروند صلح باعث کاهش فشارهای ایالاتمتحده امریکا بالای اسلامآباد خواهد شد. رویکرد تسهیلگر پاکستان درروند صلح افغانستان میتواند برای پاکستان مفید باشد. این امر میتواند بر ادعاهای واشنگتن بالای پاکستان مبنی بر پولشویی و تأمین مالی تروریزم را کاهش دهد و علاوه برافزایش دامنه روابط بینالمللی، میتواند کمک های اقتصادی ایالات متحده امریکا برای پاکستان از سر گرفته شود.
در بعد دیگر، یکی از وعده های نخست وزیر پاکستان، عمران خان به مردمش، گسترش همکاری ها با کشورهای همسایه از جمله افغانستان و اجرای برنامه های توسعه ای دولت به ویژه در ایالت های مرزی این کشور با افغانستان است. توافق صلح با طالبان ممکن به موفقیت این سیاستها های دولت پاکستان کمک کند.
از سوی دیگر، چالش مهاجران برای اقتصاد پاکستان بسیار مهم است و اسلامآباد میتواند با ایفای نقش تسهیل کننده در روند صلح و با در نظرداشت منافع این کشور، برای بازگشت پناهندگان افغان برنامه ریزی نماید.
2. انگیزه های ژئوپلیتیکی
تاریخچه حضور و نفوذ پاکستان در افغانستان تحت تأثیر عنصر ژئوپلیتیکی و تاریخی (درگیری بر سر پشتونستان و خط دیورند) قرار دارد. طی چند دهه گذشته، سیاستمداران پاکستانی بر اساس منافع ملی خویش در افغانستان درگیر بودهاند و با تلاشهایی نظیر همکاری با طالبان که قدرت نظامی خود را در خاک افغانستان تحکیم نماید، نمونههای روشنی از سیاست فعال و دیپلماسی پاکستان در قبال تحولات در افغانستان را نشان داده است.
همچنین ادعاهای متقابل دو کشور (افغانستان و پاکستان) در مورد خط دیورند انگیزهای برای حضور پاکستان در مذاکرات و تأثیرگذار بودن این کشور بوده است. از سوی دیگر، تقویت استراتژی این کشور علیه هند و ایجاد شبکه قدرتمند متحدان منطقهای علیه هند از دیگر اهداف مهم پاکستان در سیاست خارجی این کشور در افغانستان است؛ بنابراین، پاکستان با کمک طالبان تلاش خواهد کرد تا هرگونه نفوذ اقتصادی، سیاسی و امنیتی هند را در افغانستان کاهش دهد.
3. انگیزههای سیاسی و امنیتی
بدون شک، پاکستان در چهار دهه گذشته تأثیر عمیق بر تحولات سیاسی و نظامی در افغانستان داشته است. به نظر میرسد اسلامآباد با ایفای نقش تسهیلکننده درروند مذاکرات صلح بین الافغانی و مذاکرات طالبان و آمریکا، میتواند با ایجاد دولت مشارکتی در کابل مانع ادعای های ارضی افغانستان (خط دیورند) علیه پاکستان از حاکمیت سیاسی افغانستان شود.
بنابراین، اگر طالبان نتوانند قدرت را کاملا در افغانستان به دستگیرند، میتوانند از طریق روند صلح در ساختار دولت و قدرت شرکت نمایند که در حال حاضر این را میتوان یکی از بهترین انتخابهای اسلامآباد در قبال افغانستان دانست.
علاوه بر این، پاکستان از گفتگوهای صلح برای تأمین منافع خود در افغانستان با کمک طالبان استفاده میکند تا بتواند نفوذ سیاسی بیشتری در کابل به دست آورد.
درست همانطور که پاکستان در چهار دهه اخیر در بحران افغانستان نقش اساسی داشته، این کشور نقش بسیار مؤثر و تعیینکننده در تسهیل صلح در افغانستان دارد. بهعبارتدیگر، تلاش برای دستیابی به نتیجه مطلوب درروند صلح افغانستان بدون حضور پاکستان بینتیجه خواهد بود.
اگرچه افغانستان درگذشته تلاشهای بسیاری را برای مذاكرات صلح با طالبان انجام داده است، اما اسلامآباد خود را بهعنوان واسطه و تسهیل کننده در این گفتگوها ضروری میداند و اینکه این تسهیل کننده و واسطه باید پاكستان باشد. به نظر میرسد از دیدگاه پاکستان، همه راههای مذاکره با طالبان باید از راولپندی و اسلامآباد عبور کنند.
در حقیقت، پاکستانیها با توجه به نفوذ خود در میان طالبان، سعی میکنند مذاکرات صلح را طبق خواستههای خود مدیریت نمایند. درعینحال، به نظر نمیرسد که پاکستان میخواهد بخش اعظم امنیت و قدرت نفوذ سیاسی خود را در افغانستان از دست بدهد، بنابراین مشتاق مدیریت جو مذاکرات صلح با طالبان است.
آنچه روشن است پاکستان خواهان صلح با طالبان در افغانستان است، اما این صلح از طریق عینکهای خود اسلامآباد قابلمشاهده است. پاکستان ممکن است ادعا کند که هدف این کشور تنها ثبات افغانستان بدون هیچگونه توقعی است، اما به نظر میرسد سیاست دوگانه پاکستان از ادامه همکاری در مذاکرات صلح و همچنان حمایت و پشتیبانی عملی از طالبان، همچنان ادامه دارد.
بااینحال، روند صلح در افغانستان برای پاکستان نیز نوعی تاکتیک است، تاکتیکی که باید در خدمت استراتژی کلی منافع اسلامآباد در کشورهای همسایه باشد. در این شرایط، رویکرد پاکستان با در نظر داشت منافع این کشور در پروسه صلح افغانستان به تسهیلکننده تبدیلشده تا اینکه مانع مذاکرات گردد.
نظرات
ارسال یک نظر